کابالا، ماسونها و آمریکا (قسمت سوّم)
۳۰م دی, ۱۳۹۴ -
به منظور نشان دادن نمونه ای از کابالای ماسونی، من بخش مهمی از یکی از کارهای پاول فاستر کیس را نقل می کنم. او یک نویسنده معروف در کارهای رمزگرایانه و ماسونی است. بخشی که در ادامه میآید از یکی از کارهای او به نام: «مُهر بزرگ ایالات متحده، تاریخ، نمادگرایی و پیام آن برای دوران نوین» .این متن در سال ۱۹۳۵ نوشته شده و اشاراتی کاملاً جزئی به بحث ما دارد. من شخصاً شگفت زده شدم وقتی که دیدم او این قدر درباره علم اعداد عبری و آموزه های کابالایی مطلع است. برای آنکه دریافت کاملی از کابالا (با C) داشته باشیم، بحث آقای کیس دربارة پشت مُهر بزرگ را با جزئیات نقل میکنم وهر جا لازم باشد توضیحاتی نیز میدهم. (۱۹)
«مثلت به عنوان یک شکل نمایانگر عدد ۳ است ( هر وجه هرم مثلت و سه گوش است که مربوط به حرف ج عبری است.) و از آنجا که چشم معادل حرف عبری«ع» (عین) و معادل عدد ۷۰ است، مثلث و چشم، علاوه بر شکوه، نمایانگرعدد ۷۳ است که مقدار عددی نام عبری حُکمه ۸ ، ۲۰، ۴۰ ، ۵ یعنی حکمت است. ۷۳ مربوط به نام جیمل یعنی حکمت است. (ح ک م هـ)
۷۳ مربوط به نام جیمل ۳ ، ۴۰، ۳۰ است. در عبری به حرف ج می گویند جمیل یا جِمِل.
(ج م ل)
پس عدد ۷۳ مرتبط به حرفی است که در انگلیسی G شناخته میشود. (G حرفی است که توسط ماسونها برای نمایاندن فرقه شان بکار رفته است. علت این امر موضوع کتاب دیگری از آقای کیس است. بطور خلاصه، G مخفف کلمه خداوند در انگلیسیCOD و معادل حرف ج عبری است که وقتی به شکل عددی مقدار حروف آنرا حساب کنیم معادل کلمه عبری حکمت میشود. پس نماد ماسونری به معنای حکمت است.)
به عبارت دیگر چشم در مثلث نمایانگر همان عقل سایه گستری است که در مجموعه ستارگان بالای خود مُهر نهفته است.
همه این نمادها برای کابالیست ها و فراماسونهای قرن ۱۸ شناخته شده بود. برای آنان چشم در مثلث قطعاًٌ همان معنا را داشت که اعضای امروزین مجمع ایشان در مییابند. این اعضاء از ناظران خود یاد میگیرند که چشمِ کلنگر، نماد عقل آسمانی است که خورشید و ماه و ستارگان از آن اطاعت میکنند (۲۰) تحت مراقبت آن حتی ستاره های دنباله دار چرخشهای عظیم خود را طی میکنند. (در متن اصلی تأکید بر رهایی از اصول طالع بینی شده است. کابالا میآموزد که هر کس بندگی خداوند را بکند از نفوذ ستارگان درامان خواهد بود. این بیان با معتقدات مکاتب غیبی بسیار متفاوت است.)آنها همچنین فرا می گیرند که بصیرت این چشم بر درونیترین زوایای قلب انسان حاکم است و بر اساس شایستگیهای ما به ما پاداش میدهد.
تحلیل دقیق هرم ناتمام زیر چشم آینده نگر، نشان می دهد که هر یک از اضلاع مایل آن بر حسب اعداد کامل،۶۰ واحد درازا دارد، خط قاعده آن ۷۰ واحد و هر یک از اضلاع چهار ضلعی بالای آن ۲۴ واحد است. پس طول چهار خط احاطه کننده هر یک از وجوه ذوزنقه یا چهار ضلعی نامنظم آن ۶۰+۶۰+۷۰+۲۴ واحد یعنی ۲۱۴ واحد است. (اشاره آقای کیس باید به حروف شکل دهنده به آجرهای هرم باشد. بنیانگذاران آمریکا در نمایش تصویری کشور جدید خود جزئیات فراوانی را رعایت کردهاند. این نوع جزئی نگری روحیهای بسیار یهودی در خود دارد. باید اعتراف کنم که پس از نگاه مجدد به مُهر بزرگ در پشت یک اسکناس دلار نتوانستم واحدهای خط مبنا را که در اینجا قید شده بیابم. (۲۱)
۲۱۴ عدد معادل برای نام عبری روح Ruach200، ۶ ، ۸ یعنی نفس حیات یا روح (۲۲) است. این نشانه ای است بر
(ر و ح)
آنکه ساختار حکومت ملی ما بر اساس نیت بنیانگذاران آن ساختاری معنوی بود یعنی معبدی که با دستان ساخته نشده است بلکه بطور جاودانه در آسمان ها است.(این مفهوم معبدی که با دستان انسان ساخته نشده در انجیل مسیحیان امده است. امّا در کتاب مقدس زهر نیز میتوان در ارتباط با معبد سوم که به طور ساخته از آسمان به زمین نازل میشود یعنی بدون دخالت دستان انسان، آنرا یافت. نمی توانم بگویم منظور آقای کیس کدام یک از این دو است).
۹۱ طول واحدهای هر یک از وجوه هرم کامل مربوط به آن در مُهر است و عدد معادل کلمه عبری آمین (ا م ن) به شمار میرود که به معنای محکم بودن و مؤمن بودن است. و این نیز با آنچه در شرح معنای هرم آمده مطابقت می کند.
۱۸۲ طول کل ۲ ضلع مساوی هر وجه، معادل عددی برای نام یعقوب (ی اُ ق ب) و عبارت عبری melakh ha-elohim ۴۰ ۳۰ ۱ ۲۰ ۵ ۱ ۳۰ ۵ ۱۰ ۴۰ به معنای پیامبر خدا است. (مثل مفهوم حق الهی پادشاهان. آقای
(م ل ا ک ﻫ ا ل ﻫ ی م)
کیس در اینجا اشاره دارد که ایالات متحده یعقوب جدید است که با فرمان الهی به عنوان برگزدیده خداوند در زمین تعیین شده است). این به ما می فهماند که کار تمام شدة معروف به نظم نوین جهانی که در سال ۱۷۷۶ شروع شده بود، تحقق وعدهها به یعقوب یعنی اسرائیل روحانی است. (نظم نوین جهانی عبارتی است که معانی شومی دارد. برای برخی از مسیحیان بنیاد گرا، این عبارت درباره حکومت آینده ضد مسیح یا دجال است که در سنت یهود به عنوان آرمیلوس شناخته میشود. در نظر آقای کیس، نظم نوین جهانی اشاره به جامعه روشنبینی دارد که توسط ایالات متحده ایجاد شد. زیر هرم در مُهر بزرگ کلمات نظم نوین جهانی به صورت لاتین آمده استNovus Ordo Seclorum)). آیا این یعنی ایالات متحده حکومت ضد مسیح (آرمیلوس) است؟ میدانیم که برخی نظریهپردازان توطئه چنین اعتقادی دارند.
یعقوب همان اسرائیل روحانی است. این شبیه نظریه الهیات مسیحی درمورد جایگزینی است که بر اساس آن ملت یهود توسط خداوند از برگزیدگی فیزیکی کنار رفتند تا اسرائیل روحانی به جای آنها برگزیده شود. پس کلیسا به عنوان اسرائیل روحانی جدید درآمده در حالی که یهودیان در نظر خداوند در مرتبه بعدی قرار گرفتهاند. نمیتوانم با اطمینان بگویم که این نظر آقای کیس است یا نه.)
این یک تجسم کامل از اصول آمریکاگرایی واقعی به عنوان پیام خداوند به همه جهان به شمار میرود.
مبنای این ساختار حکومتی با یک خط به طول ۷۰ واحد نمایش داده شده است. ۷۰ عدد معادل حرف ع مربوط به چشم در مثلث است. این همچنین عدد معادل آدم و حوا ۱ ۴ ۴۰ ۶ ۸ ۶ ۵ است. پس این نشان می دهد که
( ا د م و ح و ﻫ )
پیریزی این ساختار توأم با باریک بینی توسط پدران جمهوری، بینشی آسمانی (ع یا عین یعنی چشم) است که از طریق خودآگاه منور بشریت (آدم و حوا) بیان شده است.
در زیر هرم تاریخ ۱ ۵ ۱۰ ۱۰ ۵۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۵۰ ۱۰۰۰ یعنی ۱۷۷۶ آمده است. این تاریخ برای همه دانش پژوهان M D C C L X X V I
امور پیشگویی مهم است. این نتیجه نهایی یک دوره زمانی است که با اولین اسارت اسرائیل در سال ۷۴۵ قبل از میلاد آغاز شد. هفت دوره پیشگویانه از آن تاریخ مشتمل بر ۲۵۲۰ سال میشود که معادل هفت برابر یک سال پیشگویانه یعنی ۳۶۰ سال معمولی است. پس سال ۱۷۷۶ نتیجه نهایی هفت دوره ذکر شده در کتاب دانیال در عهد عتیق است. در زبان یونانی عدد ۱۷۷۶ معادل عبارت hesoteria Israel یعنی نجات اسرائیل است. (۲۳) برای کسانی که توضیحات قبلی را ترجیح می دهند این ممکن است کاملاً تصادفی به نظر آید اما واقعیت این است که نظم نوین جهانی که در سال ۱۷۷۶ آغاز شد اولین پذیرش یهودیان و غیر یهودیان بر اساس مساوات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود. از آن زمان، در سرتاسر جهان، بجز در آلمان واپسگرا، روندی پایدار به سوی رهایی نسل قبیله یهودیه وجود داشته است.» (متن در سال ۱۹۳۵ یعنی در زمان اوجگیری نازیها نوشته شده است. نقل از کتاب: مُهر بزرگ ایالات متحده، تاریخ، نماد گرایی و پیام آن برای دوران نوین؛ نوشته پاول فاستر کیس؛ چاپ لس آنجلس، ۱۹۷۶٫ )
نکات جالب دیگری نیز درباره این سوی مُهر بزرگ وجود دارد. بر اساس کتاب «سرنوشت پنهان آمریکا» نوشته «منلی پ.هال» به نقل از یک متن قدیمیتر به نام «تاریخ مُهر» نوشته «گیلارد هانت»، عقاب منقوش در مُهر بزرگ عمداً شبیه به پرنده افسانهای به نام ققنوس درآورده شده است.
پرنده ققنوس یکی از حیوانات اسطوره ای است که در تورات ذکر شده است. در فصل ایوب ۲۹: ۱۸ آمده است: من به اندازه ققنوس عمر خواهم کرد. به نقل از هانت، منلی می گوید که اکثر طرح های ارائه شده برای مُهر بزرگ در واقع نقش ققنوس بودند و نه نقش عقاب. ققنوس نشانگر تولد دوباره یا رستاخیز است و این نمادی از خیر فراگیر است.
نکتة دیگر آن که این سوی مُهر بزرگ تنها از سال ۱۹۳۵ بر پشت اسکناس دلار آمریکا جای گرفت. هال اشاره میکند که در آن زمان تهدیدهای پر مخاطره ای برای دموکراسی در دنیا گسترش مییافت. او می گوید که شاید وضعیت سیاسی بین المللی در انتخاب این زمان برای آشکار کردن مُهر بزرگ نقش داشته است.
ماسون ها و سیاست دوران جدید
همان طور که از گفته های کیس میتوان دریافت، آمریکا تحت نفوذ ماسونی، قرار بود دربرگیرنده بهترین آیینهای اخلاقیِ سنتِ نبویِ کابالایی باشد. اما از تاریخ آمریکا به وضوح میتوان دریافت که آمریکا هرگز به چنین هدف بلندی نرسیده است.
نژادپرستی علیه سیاهان، یهودیان و بومیان آمریکا (سرخپوستان) از زمان قدیم در فرهنگ آمریکایی ریشه داشته است و همه اینها تضادی آشکار با نفوذ ماسونی دارد.(۲۴) در عمل، لژهای ماسونی آمریکا انعکاسی از نژادپرستی کلی در جامعه بوده اند. لژ ماسونی اعظم نیویورک در سال ۱۸۵۱ تا آنجا پیش رفت که آمریکاییهای سیاه و سرخپوست را برای ماسون بودن نامناسب اعلام کرد. (۲۵) (در دانشنامه بین المللی انجمنهای مخفی و فرقههای اخوت به این موضوع اشاره شده و حتی ذیل «کوکلوکس کلان» آمده که این گروه نژاد پرست، عده بسیاری از اعضای جدید خود را از میان ماسون ها می گرفت).
در واقع انجمن بنای بریث (B’nai B’rith) که انجمنی برای نیکوکاری، امور خیریه و اخوت یهودیان است تا حدودی به این دلیل پایهگذاری شد که یهودیان در انجمنهای فراماسونی پذیرفته نمیشدند.
میدانیم که این شرایط دیگر برقرار نیست. با این حال، در آن زمان چنین شرایطی وجود داشت. ماسونری بر خلاف ادعاهای پر زرق و برقش درباره نظم نوین جهانی قطعاً این احساس را که همه مردم جایگاهی یکسان در آن دارند نداشت. (۲۶)
از همه این ها چه نتیجهای باید گرفت؟ تأثیر کابالا در نمادگرایی ماسونی کاملاً آشکار است. اما علاوه بر کلمات، آیا نفوذ کابالایی بر اعمال ماسونی وجود داشته است؟
کابالا همچون یهودیت به طور کلی مدعی ترحم و شفقت نسبت به همه به عنوان بالاترین خصلت معنوی است!آیا ماسونها از خود احساس مساوات ، ترحم و شفقت نسبت به همه نشان میدادند؟ تاریخ گواهی میدهد که چنین نبود.
حتی پس از سال های بسیار، ماسونری همچنان شهرت بد خود را به عنوان یک انجمن سری رازورانه که باید با آن رویارویی شود، حفظ کرده است. در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ یک لژ ماسونی در ایتالیا به نام P2 توجه جهان را جلب کرد. این اتفاق به علت فروپاشی بانک ایتالیایی موسوم به بانکو آمبروسیانو روی داد. مدیر آن به نام روبرت کالوی که یک کاتولیک پای بند به دین بود در عین حال، شخصیت اصلی پشت پرده در لژ P2 بود.
تحقیق درباره فروپاشی این بانک و زیان چند میلیون دلاری آن منجربه افشای روابط زیرزمینی بین لژ ماسونی P2 (و در نتیجه فراماسونری جهانی) با بانک واتیکان، سازمان سیا و مافیا شد. (۲۷)
پیش از آنکه روبرت کالوی بتواند در یک دادگاه شهادت دهد که برای بانک او و همه پول های از دسترفته چه اتفاقی افتاد. او را در حالیکه از پلی در لندن حلق آویز شده بود یافتند. شایع شد که این «خودکشی» در واقع یک قتل بود. گفته می شود که او را ساکت کردند تا مانع افشای اسرار درونی فراماسونری بین المللی توسط او شوند.
به فاصله کمی پس از آن، یک پاپ جدید به نام ژان پل اول انتخاب شد. با اینکه او محبوب مردم بود، محافل درونی واتیکان، او را یک سوسیالیست می دانستند. آنها از دیدگاه های آزادمنش او درباره مسایل سنتی کاتولیک ها هراس داشتند. تنها ۳۰ روز پس از شروع حکم رانی او بر کلیسای کاتولیک او را در بسترش مرده یافتند. آیا علل طبیعی مسئول مرگ او بود یا یک قتل دیگر واقع شده بود؟ این بستگی دارد به آنکه از چه کسی سؤال کنید.
در دهه ۱۹۷۰ قدرت حزب کمونیست ایتالیا بسیار بود. نگرانی زیادی درباره توانایی آن برای به دست گرفتن حکومت ایتالیا وجود داشت. حامیان فردگرایی و حقوق بشر از نوع ماسونی میتوانستند خود را «به طور غیر طبیعی» همسو با نیروهای دیگری بیابند که از تسلط کمونیستها در ایتالیا میترسیدند مانند، واتیکان در رم و حکومت آمریکا از طریق سازمان جاسوسی سیا.
تاریخ بیان میکند که ماسونها چگونه در انقلاب ۱۷۷۶ آمریکا نقش داشتند. پس دسیسه سیاسی برای آنها عجیب نبود. آنها بار دیگر در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در ایتالیا فعال شده بودند. اکنون کجا ممکن است فعال باشند؟
پاسخ این سؤال ممکن است سادهتر از آن باشد که تصور میرود. شاید لازم باشد نگاهی به جاهایی بیاندازیم که ماسونهای رده بالا در جایگاههای قدرت سیاسی حاضرند. جالب است بدانیم که در خاورمیانه حداقل سه ماسون در ردههای بسیار بالا حضور داشته اند.
یکی از آنها اسحاق رابین نخست وزیر ترور شده اسرائیل بود. دو ماسون مهم دیگر در خاورمیانه ملک حسین اردنی و یاسر عرفات رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین بودند. آیا قابل تصور است که ماسونها با مردانی در چنین جایگاههای مهمی مرتبط باشند؟ آیا این مردان ممکن است به نحوی تحت نفوذ قرار گیرند تا از موقعیت سیاسی خود برای اثر گذاشتن بر سیاستهای مورد علاقه ماسونها استفاده کنند (۲۸)؟ آیا این واقعاً ممکن است یا صرفاً یک نظریه دیگر توطئه است؟ شاید جرج واشنگتن، توماس جفرسون و بنجامین فرانکلین (بنیانگذاران آمریکا) در موقعیت بهتری برای روشن کردن این سؤال های ما باشند. آنها مردان قدرتمند سیاسی بودند که از حکومت خود برای پیشبرد علایق ماسونی استفاده کردند.آیا ما باید فکر کنیم که در طی قرون اخیر، وضعیت تغییر کرده است؟ با قضاوت بر اساس ماجرای P2 در ایتالیا من فکر نمیکنم که تغییر مهمی اتفاق افتاده باشد.
بنابراین چه بپسندیم و چه نپسندیم، عبارت مُهر بزرگ یعنی «Novus Ordo Seclorum» که معادل لاتینی «نظم نوین جهانی» است به دوران ما مرتبط است. به قول آقای کیس از سال ۱۷۷۶ این نظم وجود داشته است. رئیس جمهور جورج بوش پدرکه هم چون پسرش عضو سازمان مخفی موسوم به «انجمن جمجمه و استخوانها» است (Skull and Bones) اعلام کرده است که دوران پس از کمونیسم دوران نظم نوین جهانی است. آیا این زمان همان عصر امپراطوری آمریکا است؟ (۲۹) بر اساس سیاست و اقتصاد دوران مدرن، میتوانیم به نفع این نکته استدلال کنیم. نفوذ آمریکا اعم از آشکار یا پنهان، نیروی غالب در سیاست جهانی روز است. پس جایگاه ماسونها در ارتباط با این موضوع کجاست؟ آیا آنها حامی کشوری که خود تأسیس کرده اند، هستند؟ ما پاسخ این سؤالات را نمیدانیم. بسیاری خواهند گفت که بهتر است چنین سؤال هایی مطرح نشود. اما من باید بپرسم که آیا عبارت لاتین نظم نوین جهانی برای یهودیان، خوب یا بد محسوب میشود؟ همه علائم نجات یهود را میتوان در آن یافت اما در عین حال، خطر خصومت فراوان با ارزش های توراتی و کابالیستی در آن وجود دارد. (۳۰) آیا واقعاً یک نظم نوین جهانی حاکم است؟ یا این صرفاً تب یک تئوری توطئه است؟ آیا بین کابالای یهودی و کابال ماسونی ارتباطی است؟ در نظر بسیاری، بله چنین است. پس عبارت نظم نوین جهانی چیست؟ آیا این به معنای ظهور حکومت ضد مسیح (دَجال) یا بدتر از آن حکومت آرمیلوس است؟ مخالفان ماسونها از ته دل جواب مثبت خواهند داد.
زمان به ما پاسخ همه این سوالها را خواهد داد. فقط باید بنشینیم و منتظر باشیم و دعا کنیم که هر چه خدا بر ما فرو میفرستد بهترین باشد.
آیا ماسونها غیر یهودیان خوبی هستند که خدای واحد را اطاعت میکنند، یا آنها عوامل شیطانی نیروی شر هستند که برای نابودی جهان آمدهاند؟ همه اینها بستگی دارد به اینکه از چه کسی میپرسید. بگذارید نه بر اساس نظریههای توطئه و نه براساس نقشه های سیاسی یا مذهبی خود قضاوت کنیم. بیائید صرفاً به وقایع و اعمال موجود نگاه کنیم. ماسون ها باید بر اساس کارهایشان قضاوت شوند، هم در پیشگاه خدا و هم در پیشگاه انسان ها.
نویسنده: خاخام آریل بار صادوک
ترجمه از متن اصلی: محمد احمدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۹- توضیحات خاخام (نویسنده) را در داخل پرانتز و در خلال متن آورده ایم تا با پاورقی های متن فارسی که از ناشر ایرانی است، مخلوط نشود.
۲۰- ماسون ها می گویند «هر ماسون باید فلسفی بیندیشد، اخلاقی رفتار کند، دنبال پیشرفت و ترقّی باشد». فلسفی اندیشیدن را ژاک شابو در توضیح نماد G شرح می دهد: «در قلب ستاره تابناک، شکل حرف G دیده می شود که تفسیرهای فراوانی درباره آن وجود دارد … آیا گامای یونانی است؟ آیا گیمل (جیمل) عبری در کابال یا قدرت خلّاقی است که جهان مرئی را پشت سر می گذارد؟ آیا کشش نیروی جاذبه یا همان نیروی عمده ای است که حاکم بر حرکت و تعادل مادّه، گردش زمین و اجرام سماوی، و نیروی نزدیک کننده دلها به هم است؟ سپاس بر کاشف آن، اسحق نیوتون. آیا اگنوز (Gnose یا غنوص) یعنی شناخت، اشراق، کشف و شهود است؟ آیا گئومتری (Geometry) به معنای هندسه و پایه گذار علوم مثبته است؟ بر اساس گفته فیثاغورثیانِ در آکادمی افلاطون، اگر کسی هندسه نداند، حق ندارد در این مکان وارد شود … ماسونها می گویند و تکرار می کنند که همه چیز نماد و نمادین است. اگر انسان تعبیر خود و ستاره مطلوب خود را دارا باشد، دیگر اهمیت حرف G در چیست؟» (فراماسونری، تاریخ، اسطوره، واقعیت؛ ص ۱۴۸).
یعنی مجموعاً خدا و حکمت و جاذبه مادّی و جاذبه جنسی و قوانین جهانی، همه در این حرف که سمبل فراماسونری است، متمرکز شده است. آیا این ادّعای حاکمیت جهانی اصول کابالا و فراماسونری بر همه اجزای عالم و همه آدم ها نیست؟
۲۱- این شیوه استفاده از حروف و اعداد، این امکان را می دهد که فرد هر مفهوم و مقصود دلخواهی را با ضرب و تقسیم و جمع و تفریق به دست آورد و در عین حال به مخاطب القا کند که اینها اسراری است که فقط به بعضی از نخبگان داده می شود. همان شیوه ای که در میان دراویش و رمالها و شیّادان خودمان هم رایج است و چه بسا منشأ و ریشه اینها نیز همان کابالا و فراماسونری باشد.
۲۲- توجه شود که مقصود فراماسونها و کابالیستها و یهودیان از «روح»، غیر از مفهومی است که ما می فهمیم. در اینجا نویسنده به صراحت می گوید «نفس حیات یا روح» و گمان کرده است که نفس حیات و جان و زنده بودن، همان روح است. در حالی که در اسلام چنین نیست. جان و نفس حیات، غیر از روح است. مثلاً در حالت خواب، انسان هنوز زنده است، اما روح او از بدنش جدا شده است و لذا اراده و درک و فهم ندارد. حیوانات حیات و نفس حیات و جان و زندگی دارند ولی روح ندارند. روح امر وجودی غیر قابل درکی است که خداوند پس از ساختن انسان از گِل، در او دمید تا این موجود زنده، انسان شود و لایق سجده ملائکه. روح، «امر ربّ» است. در حالی که در اندیشه فلسفه مادّی و یهودی- کابالایی- ماسونی، روح همان حیات و نفس حیات انسان است که طبق داروینیسم، همه یکی شده و سلسله جانداران را به هم پیوند می دهد، زیرا انسان نیز حیوان تلقی می شود.
۲۳- تاریخ بنیان گذاری آمریکا سال ۱۷۷۶ با حروف رومی MDCCLXXVI نوشته می شود. در روش رومی، برای نمایش اعداد ۱ و ۵ و ۱۰ و ۵۰ و ۱۰۰ و ۵۰۰ و ۱۰۰۰ به ترتیب از M, D, C, L, X, V, I استفاده می شود که به تعداد لازم در کنار هم چیده می شوند.
مطابق کتاب تاریخ تمدّن ویل دورانت، در این سالها اوضاع و احوال عجیب و غریبی در زمینه های مختلف در جریان بود که مثلاً در فرانسه منجر به انقلاب در ۱۷۸۹ شد. اما در آمریکا: «در سال ۱۷۷۰ که آمریکا تحت سلطه انگلیسی ها بود، مردم خصوصاً در ماساچوست از خرید چای انگلیسی ها خودداری کردند و به ورود چای قاچاق مبادرت کردند که منجر به زدوخورد با سربازان انگلیسی شد. عده ای با پوشیدن لباس بومیان (سرخپوستان) شبانه به یک کشتی انگلیسی چای حمله برده محصولات آن را به دریا ریختند. نیز در سال ۱۷۷۳ در بوستون و در سال قبل از آن در رودآیلند، مردم یک کشتی انگلیسی را آتش زدند. پارلمان انگلیس برای گوشمالی مردم، قوانینی وضع کرد (۱۷۷۴) که برای مردم تحمل ناپذیر بود. این محدودیت ها باعث هیجان و روح مقاومت شد و در ۱۷۷۴ کنگره مهاجرین تشکیل گردید. کم کم کار به مقابله و جنگ کشید که در آوریل ۱۷۷۵ شروع شد. در ژوئیه ۱۷۷۶ اعلامیه استقلال صادر شد …» (رجوع شود به دایرة المعارف فارسی؛ ج ۱؛ ص ۲۷۵؛ ذیل عنوان انقلاب آمریکا یا جنگ استقلال آمریکا)
پیداست که این تاریخ به دلیل آن محاسبات و انطباق با برخی وقایع، چون مناسب می نماید، انتخاب شده است و گرنه سال اعلام استقلال رسمی آمریکا سال ۱۷۸۳ است.
نیز این محاسبات بر اساس تورات و با هدف «نجات اسرائیل» از جانب یک فراماسون، پیوند این دو فرقه را مشخص می کند. هدف، نظم نوین جهانی است و آنچه که معتقدان به «توطئه مشترک یهودیان و فراماسون ها برای تحت سلطه درآوردن جهان» می گویند، ریشه در تاریخ و عقاید این دو گروه دارد.
۲۴- در ابتدای این مقاله گفتیم که به نظر می رسد این نوشته، بیشتر به خاطر احساس خطر از اوضاع و احوالی است که در جهان، نسبت به روند عمومی اوضاع پیدا شده است. عبارت اخیر متن به روشنی این احساس خطر را نشان می دهد. «نژاد پرستی علیه سیاهان» که با فاجعه تجارت برده همراه بوده، یکی از اقدامات یهودیان است که در کتابهایی چند با سند و مدرک ذکر شده است.
عبدالله شهبازی در این زمینه مطالبی شگفت آور دارد مبنی بر این که طی سه قرن برده گیری، حدود یکصد میلیون نفر از آفریقا ربوده شدند که از آن میان، ۲۰ میلیون نفر به آمریکا برده شدند و ۸۰ میلیون نفر در راه به دلایل مختلف از بین رفتند. نیز ایسرائیل شاهاک استاد دانشگاه اورشلیم در کتاب «مذهب من، تاریخ سه هزار ساله»، ضمن توضیح نژادپرستی تلمودی یهود، ذکری هم از تجارت سیصد ساله بردگان سیاه می کند. هم چنین پس از کشتار بیش از یکصد میلیون سرخپوست با فجیع ترین وضع در طی تاریخ آمریکای سفیدپوست، در هالیوود که توسط یهودیان اداره و کنترل می شود، فیلم هایی ساخته شد که حکایت از وحشیگری و خونخواری سرخپوستان می کند. اما یهودیان در دهه های اخیر -از دوران جنبش سیاهان و مالکوم ایکس به این سو- به مظلوم نمایی و این نمایش روی آوردند که نژادپرستی در آمریکا، هم یهودیان و هم سیاهان را قربانی کرده است. در حالی که در همه این سالها تاکنون، سیاهان هم چنان تحت ستم بوده اند (حتی پس از انتخاب باراک اوبامای فراماسون)، ولی ده ها سازمان مدافع حقوق یهودیان در آمریکا، چنان فعّالند که حتی اگر کسی بگوید «یهودیان اغلب پرنفوذ هستند»، این عبارت را به عنوان نژادپرستی و ترویج نفرت نژادی محکوم کرده و گوینده را به دادگاه می کشند.
آنچه که امروز به عنوان «فرهنگ آمریکایی» مشهور است (یعنی آزادی، بی بندوباری، رواج سکس و مواد مخدر، خشونت، مصرف زدگی بی مهار، و نابودی خانواده و مهر و محبت و تربیت) به اعتراف خود یهودیان، ثمره استفاده آنها از قدرت سینما و تلویزیون و فرهنگ سازی با این وسائل ارتباط جمعی است. فردی مثل هنری فورد- مؤسس کارخانه اتومبیل سازی فورد- وقتی در سال ۱۹۲۱ در توضیح پروتکل های علمای یهود، همین اتهامات را با استدلال مطرح کرد، آن چنان او را تحت فشار قرار دادند که مجبور شد از گفته خود عدول کند. صدای سیاهان و سرخپوست ها را کی و کجا و چقدر می توان شنید که با صدای یهودیان مقایسه شود؟ آقای خاخام نویسنده که تا اینجا فراماسون ها وآمریکایی ها را با اصطلاحات یهودی و توراتی و تلمودی و کابالایی توصیف کرده، اینجا خود را از ماسون ها جدا کرده تا با گناه آنان شریک نباشد، بدون آنکه نقش یهودیان در این اقدامات را ذکر کند.
۲۵- در اینجا هیچ اشاره ای به عدم تناسب یهودیان با ماسون بودن نشده است. پس چطور سیاه و سرخ و یهودی، همه قربانی نژادپرستی اند؟
۲۶- این، سخن درستی است. فراماسون ها خود را «بچه گرگ» می دانند که در درون گروه، همراه و همدل و در بیرون از گروه، همچون گرگ خونخوارند. اما یهودیان طبق عقاید تلمودی، خود را انسان و دیگران را حیوان می شناسند و هرگونه برتری نسبت به دیگران را کاملاً روا و شایسته می دانند. برای فهم عمق نژادپرستی یهودیان رجوع شود به دو کتاب ایسرائیل شاهاک- مذهب من، تاریخ سه هزار ساله؛ و نژادپرستی در اسرائیل.
۲۷- به دلیل خصومت واتیکان با ماسون ها، از این موضوع حداکثر استفاده به عمل آمد تا مذهب کاتولیک و کلیسای واتیکان بد نام شوند. هرگاه چنین مواردی از جانب یک تشکیلات یهودی رخ دهد، با همه توان می کوشند تا موضوع را پرده پوشی کرده و آن را به شکلی مخدوش کنند. البته نمی توان منکر فساد در واتیکان شد، ولی موضوع مهم، جنگ تبلیغاتی بر سر آن است.
۲۸- جواب این سؤال روشن است: عرفات و ملک حسین به اسرائیلی ها و یهودیان بیشترین خدمت را کرده اند. و اسحاق رابین به دست یک یهودی تندرو کشته شد با این عنوان که می خواسته با فلسطینی ها سازش کند، گر چه هر سه نفر با رهبران ماسونی غرب هماهنگ بودند.
۲۹- این توّهمات جرج بوش پدر به آن علت بود که شوروی به تازگی از بین رفته بود و آمریکا احساس قدرت بلامنازع می کرد. سپس مقامات آمریکا با قضیه ساختگی یازده سپتامبر، گمان کردند که کاملاً بر اوضاع سوار شده اند. اما اکنون پس از جنگ سی و سه روزه لبنان، جنگ بیست و دو روزه غزه، جنگ های افغانستان و عراق، بحران اقتصادی و قضایای دیگر، باید به دنبال یک مفهوم جدید برای نظم نوین جهانی در سالهای آینده باشند!
۳۰- این را در واقع باید همان نکته اصلی و محرک اساسی برای نوشتن این مقاله و کنار هم گذاشتن این مطالب دانست.
فرستاده شده در معرفي كتاب | بدون نظر